در روز دوشنبه، ۱۶ اوت ۲۰۲۱، در یک تماس تلفنی کاری با یکی از اعضای تیم سوپریم مستر تلویزیون، استاد اعظم چینگ های عزیزمان به سئوالاتی درباره شرایط کنونی افغانستان و دیگر رویدادهای جاری جهان پاسخ دادند، درحالیکه نگرانی شان را در مورد اینکه چطور ایالات متحده آمریکا و کلا رهبران دنیا به این موضوعات رسیدگی میکنند، ابراز نمودند.
( استاد، در حال حاضر، بخاطر فروپاشی حکومت افغانستان، مردم "بایدن" را سرزنش میکنند، اما این ترامپ بود که فرایند صلح با طالبان را شروع کرد، تا نیروهای آمریکایی از آن کشور خارج شوند. ) درسته. (آیا این واقعا تقصیر "بایدن" است؟ )
بله، اینطور فکر میکنم. بله. زیرا مسئله برگرداندن سربازان نیست. (بله.) مسئله اینست که ترامپ این را بطور متفاوتی ترتیب داد و آقای "بایدن"، این را، به نوعی با ایدۀ نفسانی خود، انجام داد. بخاطر همین این کار شکست خورد. آقای ترامپ، رئیس جمهور سابق ترامپ، او پیمان صلح با طالبان را امضا کرد، اما شروط بسیاری را به آن الحاق نمود، (بله.) تا از سربازان در هنگام بازگشت و از شهروندان در افغانستان محافظت گردد همینطور از افرادی که برای نیروهای آمریکایی در حین حضورشان در آن کشور کار میکردند. (بله.) و افرادیکه برای سفارت و نیز برای نیروها کار میکردند، مانند مترجمین، حتی نظافتچی ها و راننده ها. (وای.) همه این افراد باید پیش از خروج نیروها، در امنیت و حفاظت باشند. (درسته.)
و توافقنامه صلح امضاء شد و آخرین مهلت خروج نیروها، اگر درست به یاد داشته باشم، برای روز یکم ماه مه امضاء شده بود. اما بعد از اینکه آقای "بایدن" در کاخ سفید شروع به کار کرد، آن را تغییر داد، تاریخ خروج نیروها را تمدید کرد و در این حین طالبان به آمریکایی ها هشدار دادند که باید بر سر قول خود بمانند و در زمان مقرر نیروها را خارج کنند، وگرنه... (آه. بله.) اما از آنجاییکه آقای "بایدن" طبق برنامه زمانی پیش نرفت، این کار به آنها بهانه ای داد تا حمله کرده و از موقعیت استفاده کنند و از این بهانه استفاده نمایند و دولت افغانستان را بدست گیرند و بطور مثال شهر پایتخت، کابل را تصرف کنند. (بله.) این فقط یکی از کوتاهی های امور اجرایی آنهاست، یکی از چندین قصور حکومتی "بایدن". این بخاطر آنست که آنها تمرکز برای رهبری و برای فکر کردن به این که چه کار باید برای دیگر کشورها و خود آمریکایی ها انجام دهند را ندارند. فقط به دنبال گرفتار کردن ترامپ و طرفداران او هستند، یا هر کار دیگری که باشد. (بله.) بنابراین به کار اشتباهی مشغول هستند. (بله.) بله، دلیلش این است.
پیش از خروج نیروهای آمریکا، رئیس جمهور ترامپ شرط و شروط بسیاری را با آنها به امضاء رساند (بله.) تا از آمریکایی ها و از کارکنانی که با آمریکایی ها در ارتباط بودند حفاظت شود. شما باید از آنها محافظت کنید، (بله.) نه اینکه آنها را به حال خودشان رها کنید. و بایستی از دیگر دفترهای بین المللی و کارگران و خارجی ها در افغانستان نیز حفاظت کنید. نه فقط از آمریکایی ها، بلکه از شرکت ها و دفاتر بین المللی و سفارتخانه ها و سربازان دیگر، یا از همه مترجمان دیگر کشورها در آنجا.
به جای آن، آنها فرایند را به تأخیر انداختند تا به طالبان بهانه ای دهند و هیچ مراقبتی از هیچکس نکردند، (درسته.) از جمله از آمریکایی ها و از کارکنان در افغانستان. بنابراین، آنها به هم ریختند. آنها به سمت فرودگاه پرواز میکنند و آنجا منتظر میمانند. و کارکنان سفارتخانه مجبور شدند از روی سقف سفارت نجات یابند. (وای.) این یک شرمساری واقعی است. (بله.) آنها هیچ چیزی از آولاک (ویتنام) یاد نگرفتند. (متوجه ام.) پس داشتن یک رهبر مانند آن چه فایده ای دارد؟ (هیچی.) تا به مردم خودتان آسیب بزنید؟
بخاطر همین به شما گفتم که آنها باید استعفا دهند. باید کناره گیری کنند. همه ی آنها. تمام افراد گروه "بایدن". (بله، استاد، باید چنین کنند.) باید میگذاشتند که ترامپ در این مقام بماند. زیرا قبل از خروج نیروها، بایستی یک شرط در پیمان صلح باشد. ترامپ همه این کارها را کرد، تا امنیت و خروج صلح آمیز نیروهایش و افرادش را تضمین کند همینطور آن افرادی که در مدت ۲۰ سالی که آمریکایی ها آنجا بودند، برایشان کار کردند. متوجه حرفم هستید؟ (بله.)
چون آنها هم پس از رفتن آمریکایی ها در خطر خواهند بود. شاید از آنها انتقام گرفته شود. (آه، بله.) ممکن است تحت تعقیب قرار بگیرند و به قتل برسند، یا زندانی شوند، یا هر چیز دیگری؛ همه میترسند. این طبیعی است. (بله.) این طبیعی است. دشمنان مخالف زیادی وجود ندارند که بتوانند طرف دیگر را که به اصطلاح دشمن خودشان میدانند، تحمل کنند. (درسته.)
بنابراین آنها کاری که میخواستند را با سرعت تمام انجام دادند. بیشتر از آنچه که کسی بتواند تصور کند، و حالا تقریبا کل کشور را تصرف کرده اند. حالا در کاخ ریاست جمهوری هستند و رئیس جمهور افغانستان از کشور گریخته است. و تعداد زیادی از مردم از کشور گریختند. نیروهای افغان نیز از کشور فرار کردند. و روزنامه نگاران، مترجمان و تمام کسانیکه قبلا با آمریکایی ها کار کردند و پنهان شده بودند، گفته اند: "من میمیرم. قرار است که دیگر بمیرم." آنها بسیار ترسیده بودند.
این خیلی ناراحت کننده است و من برای این افراد هم خیلی نگران هستم. (بله، استاد.) تصور کنید که جای آنها بودید. (بله.) ناگهان و یکباره بدون حفاظت شوید. (درسته.) بدون شغل، بدون حفاظت و بعد روبروی به اصطلاح دشمن هم قرار بگیرید. خدای من! چه کسی وحشت نمیکند؟ (بله.) فقط آنها نیستند، خانواده ها و دوستان شان هم هستند و تمام آشنایان شان هم درگیر میشوند.
پس این یک اشتباه و شکست واقعی بود. بنظرم حق دارند که "بایدن" را مقصر بدانند. (بله، متوجه ایم.) این یک سیاست بسیار نابخردانه ای بود. (درسته.) آنها روی مسائل واقعی تمرکز نمی کنند. به خاطر این است. بر انتقام تمرکز دارند. به این خاطر است. و این هم بد است، چون مردم فکر میکنند که آنها خیلی کوته فکر و حقیر هستند. (درسته.)
و از طرفی، دائم میگویند: "آه، آمریکا را متحد می کنیم. من برای همه آمریکایی ها هستم." ولی از سوی دیگر، بدنبال گیر انداختن به اصطلاح دشمنانی هستند که وجود ندارند. دشمنی وجود ندارد. آنها خودشان دشمن هستند. آنها دشمن را میسازند. (بله.)
فقط نباید رئیس جمهور و دولت را سرزنش کرد. این بخاطر «کارما»ی مردم هم هست، (بله.) و عادات مردم، و نحوه زندگی مردم، آنها تغییر نمیکنند، آنها آینده را نمی بینند. آنها فقط خیلی نزدیک را می بییند و...
حتی وگان شدن، مگر آن چقدر میتواند سخت باشد؟ (بله، بسیار آسان است.) چقدر میتواند مشکل باشد؟ آنها چیزی را از دست نمیدهند. با اینحال آنرا انجام نمیدهند! خب، اکنون خیلی ها آنرا انجام میدهند، ولی هنوز بهتر است که این مهم از طرف دولت بیاید. (بله، بله.) آنها قوانین جدیدی وضع میکنند که لازم نیستند و زیان بخش هستند، مانند حکمی که هر کسی می تواند به هر مغازه ای برود و کالاها را بدزدد. آنرا، آنها می توانند تبدیل به قانون کنند! ولی قانون وگان شدن مردم و ممنوعیت تمام گوشت ها را امضا نمیکنند! (درسته!) زیرا خود آنها نمی توانند آن تکه گوشت را به خاطر کشور، و به خاطر جهان کنار بگذارند. (بله، بله.) معتاد به آن هستند. گوشت و همه آن چیزها را نمی توانند کنار بگذارند. به این دلیل است که آنها نمی توانند آنرا تا حالا به یک قانون تبدیل کنند. (بله.)
( استاد، در یک بیانیه اخیر، دبیر کل سازمان ملل متحد، معادن زغال سنگ و سوخت های فسیلی را بعنوان دلیل اصلی گرمایش جهانی مقصر کرد ولی نه صنعت دامداری را. چرا او علیرغم همه شواهد علمی، به دی اکسید کربن می پردازد و در مورد متان که مضرترین عامل می باشد چیزی نمیگوید؟ )
بله، من بسیار ناامید شدم که دبیر کل بزرگ از سازمان ملل متحد – در ضمن حالا که از آن صحبت میشود - او مقصر را صنایع و معادن زغال سنگ و اینگونه چیزها می داند. اینها عامل اصلی گرم شدن کره زمین نیستند. البته یکی از عوامل هستند، اما کم اهمیت تر هستند و هنوز زمان برای مقابله با آن وجود دارد. ولی متان، نه!
متان تولید شده از حیوانات، عامل اصلی گرمایش جهانی است. همه این را می دانند و او باید آنرا بداند! اما او آن را نادیده می گیرد، فقط برای اینکه بتواند همچنان از گوشت و شراب مانند سابق لذت ببرد. بی شرمانه! واقعا بی شرمانه است! من دیگر احترامی برای این نوع رهبران قائل نیستم. من خیلی ناامید شده ام و خیلی رنجیده ام! زیرا آنها به مردم آسیب می رسانند! (بله.) آنها حقیقت را نمی گویند؛ آنها از حقیقت حمایت نمی کنند! آنها به مردم آسیب می رسانند؛ آنها به کره زمین آسیب می رسانند!
شاید آنها نمی توانند آن تکه گوشت و یا هر حیوان خونینی را کنار بگذارند. از دهان خود دور کنند. یا از صنعت دامداری رشوه گرفتند. نمی دانم کدام مورد است، یا شاید هر دو. حالا که در این مورد صحبت شد، من تعجب می کنم که چگونه رهبران زن یا مرد، که مسئول حفاظت از شهروندان و هموطنان و همزیستان خود هستند، می توانند این همه رنج و درد را در اطراف خود در جهان ببینند و قلب آنها تحت تاثیر قرار نمیگیرد. (درسته.) آنها متاثر نمیشوند تا که دلسوزی کنند یا برای موجوداتی که (بله.) در این وضعیت قرار دارند شفقت داشته باشند. خواه آنها انسان باشند یا حیوان. (موافقم، استاد.)
تعجب می کنم که آنها چه مردان یا زنانی هستند! (درسته.) و فقط دنبال چیزهای بیهوده، انتقام بیهوده یا هر کاری بیهودۀ دیگری که انجام میدهند هستند یا هر هدفی که در سرشان دارند، (بله.) و وظیفه خود را بعنوان یک رهبر جهان و کشورشان و جامعه شان و سازمان خود یا هرچیز دیگر انجام نمیدهند. بخصوص سازمان ملل. آنها قرار است، رهبران جهان باشند. (درست است. خجالت آور است.)
این باعث تعجب من هم می شود و مطمئنم که بسیاری از افراد دیگر نیز تعجب می کنند. شما هم اینطور فکر می کنید؟ (بله استاد. موافقم.) من نمی توانم این را باور کنم، زیرا دفعه قبل، ما گزارشی را دیدیم که نشان داد سازمان ملل متحد و همه کشورها، توافقنامه ای را امضا کردند که باید گوشت را کاهش دهند.
و سپس، ناگهان، آنها دوباره لحن خود را تغییر می دهند، و تقصیر را به گردن معدنچیان زغال سنگ یا صنایع می اندازند. این خارج از درک من است. (منطقی نیست.) نه، منطقی نیست! (خیر.) به نظر میرسد که آنها فقط نگران وضعیت خود و قدرت خود، مقام خود هستند و اهمیتی نمی دهند که چه کسی می میرد و چه کسی زنده می ماند. (واقعا قابل درک نیست.) این واقعا... نمی خواهم آنرا بگویم، اما واقعاً انزجارآور است. واقعاً زننده است. من کلمه دیگری برای آن ندارم. واقعا. (بله، وحشتناک است.) فقط باعث احساس بیزاری می شود. احساس بیزاری بسیار!
نه تنها قلب آنها از رنج دیگران در اطرافشان یا در تاسیسات پرورش حیوانات متاثر نشده، بلکه آنها همچنان به خوردن گوشت شان، نوشیدن خون ادامه می دهند و آنها را غذا می نامند و از رنج دیگران لذت می برند! این فرای هرگونه ادراک باشفقت است. آنها افراد مذهبی نیستند. حتی با وجود اینکه ادعا می کنند که به کلیسا می روند و همه این چیزها. همه آن دروغین است. میدانید چه میگویم؟ (بله، استاد.) همه اینها دروغین است، همه اینها کار شیطان است. (وحشتناک است.) نمی توانم تصور کنم که یک موجود شفیق بتواند این کارها را انجام دهد، و بتواند رنج را نادیده بگیرد و از آن لذت ببرد! به قیمت درد و رنج و اضطراب دیگران، چه انسان یا حیوان. متوجه اید؟ (بله، واقعاً وحشتناک است.) این چیزی است که باعث درد من میشود - اینکه مجبور باشم در این دنیا با این نوع به اصطلاح انسان ها زندگی کنم.
موضوعات دیگری هستند؟ ( بله، من یک سئوال دیگر دارم، ) بله. (در مورد مهاجران مکزیکی که از آمریکا اخراج شده اند. آیا این راه حل درستی است، استاد؟ )
دیگر چکار میشود کرد؟ حتی اگر این کار درستی نباشد، حالا دیگر برای اصلاحش خیلی دیر شده. آنها باید از روش ترامپ برای رسیدگی به آن پیروی می کردند. (بله.) در جایی خواندم که دادگاهی به آقای "بایدن" دستور داده که باید دوباره سیاست "ماندن در مکزیک" ترامپ که قبل از "بایدن" بوده را برگرداند. امیدوارم این کار را انجام دهند. زیرا آنها بطور آشکار از همه دعوت کردند که وارد کشور شوند بدون اینکه به عواقب آن توجه کنند، به ویژه در زمانیکه یک پاندمی وجود دارد. (درسته.) و حتی اکنون این پاندمی در آمریکا بسیار افزایش میابد. (بله.) وحشتناک است که مردم را دعوت کنید و بعد یکهو برگردید و بگویید: "از خانه من بروید بیرون." (بله.) این چه حسی به مردم می دهد؟ و اکنون دولت مکزیک تحت فشار است تا مکزیکی ها را پس بگیرد. و به این سادگی ها هم نیست که آنها را به راحتی دوباره به کشورشان برگردانند. اینطور نیست. (بله.) دوباره به کشورشان برگردانند یعنی که ممکن است دیگر خانه ای برای برگشت نداشته باشند. (درسته.) و آنها احتمالاً همه چیز را فروخته اند تا به قاچاقچی بدهند یا برای هر چیز دیگر، تا بتوانند به آمریکا بروند. و اکنون، ناگهان آنها برمیگردند، نه خانه ای دارند، نه شغلی، نه چیزی برای آنها و بعد دولت مکزیک باید از آنها مراقبت کند.
این یک مشکل بسیار بزرگ و سیاست بسیار بدی هم هست. (بله.) و روش بسیار بد و غیر انسانی رسیدگی به آن. (درسته.) من فکر می کنم که همه آنها باید استعفا دهند، افراد مقامات رده بالا، از آقای "بایدن" گرفته تا اوه، هر نامی که داشته باشد، "هریس" و دیگران. (بله.) "پلوسی". همه آنها از زمانیکه من شروع به خواندن اخبار در مورد آنها کرده ام، هیچ کار خوبی انجام ندادند.
آنها هیچ کار خوبی نمی کنند. آنها هیچ کار خوبی نکردند. آنها واقعاً هیچ کاری را با خردمندی انجام نداده اند. ( استاد، اینها موضوعات بسیار حساسی هستند... ) بله. من خودم را به خطر می اندازم که بدین شکل حقیقت را به شما بگویم. چون در درون بسیار عصبانی هستم. بسیار در اضطراب هستم. این کلمۀ درست است. (متوجه ام.)
من بخاطر همه مردم بیگناه که گمراهشان کرده اند بسیار در اضطرابم، آنهاییکه هیچ رهبر قوی و واقعی ندارند تا به آنها در مواقع دشواری و در مواقعی که واقعا نیازمند هستند کمک کند. (بله.) این زمانی است که رهبران باید قدم جلو بگذارند و بگویند: "توجه کنید، بخاطر خودتان، به خاطر خودمان، به خاطر جهان مان، بخاطر فرزندانمان توجه کنید، خواهش میکنم، ما باید عادت خوردن گوشت را به شیوه زندگی وگان تغییر دهیم." این خیلی ساده است. (درسته. بله.) مردم، آن رهبران را نمی کشند. حتی اگر رهبران این را بگویند، حتی اگر چنین قانونی را وضع کنند، مردم آنها را نمی کشند. (بله.) [مردم] شاید گوش ندهند، اما آنها حداقل بعنوان رهبرانی قوی، رهبرانی خردمند، حرف درستی میزنند (بله.) و مردم را به مسیری درست هدایت میکنند تا جان آنها را نجات دهند. ولی نه! آنها چنین کاری نمی کنند. فقط نگران وجود حقیر خودشان هستند. من واقعاً در اضطرابم، آنقدر در اضطرابم که حتی به امنیت خودم اهمیت نمی دهم، بنابراین همه اینها را به شما گفتم. (اوه! استاد...)
( استاد چه توصیه ای میتوانید به دولت های جهان بدهید؟ )
بطور کلی، شما باید با قلب تان بر مردم حکومت کنید، با انگیزه ای مهرآمیز، با تعهد واقعی و حقیقتا مهربانانه نسبت به کشور و مردم تان. آنوقت مردم آنرا حس خواهند کرد. حتی اگر شما گاهی اشتباهاتی کنید، مانند هر انسان دیگر، ولی مردم میتوانند حس کنند که شما صادقانه به آنها اهمیت می دهید. آنوقت آنها شما را می بخشند و آنوقت شما دوباره از نو میتوانید شروع کنید یا آن اشتباه را اصلاح کنید. (درسته.)
ولی اگر، برای مثال، شما به ده ها هزار سرباز یا گارد ملی نیاز دارید و به حصار و سیم خاردار در اطراف کاخ ریاست جمهوری تان، آن هم از همان روز اول، آنوقت عملکردتان خوب نیست. (بله، مسلمه.) آنوقت شما باید بدانید که مردم با شما موافق نیستند و با شما نیستند. و شما باید بیشتر توجه داشته باشید که چطور به امور داخلی و بین المللی رسیدگی میکنید. (درسته.) این نشانه خوبی برای هشدار است. به جای اینکه سعی کنید یک چاله بزرگتر از جدایی قلب ها و افکار مردم در کشور داشته باشید. (بله.)
شما شاید اشتباهاتی انجام داده باشید، شما شاید غیرقانونی در کاخ ریاست جمهوری بر مسند قدرت نشانده شده باشید ولی شما میتوانید تغییر کنید. شما میتوانید نسبت به مردم صادقانه دلسوز، مهربان و باملاحظه باشید، به ویژه که آنها بسیار بسیار درگیر کووید-۱۹ هستند و غارت، آتش سوزی و اعتراضات و اغتشاش بسیاری در کشور وجود دارند. (بله.) زیرا اگر شما کارها را صادقانه از روی عشق انجام دهید، مردم آنرا حس می کنند. (بله، درسته.) آنها از شما حمایت خواهند کرد، و شما را می بخشند و سعی میکنند که با شما کار کنند. (بله، مطمئنا.) بطور کلی اینطور است. (بله، استاد.) و اگر شما به هر شکلی به قدرت برسید، یا قدرت را، بطور اتفاقی یا به زور یا بخاطر شرایطی تصاحب کنید و بعد شهروندان شما بلافاصله بخواهند که از رژیم شما فرار کنند، آنوقت این یعنی عملکرد شما خوب نیست. (درسته.) به این معنی است که شما از خواست خدا و اصول خداوند پیروی نمی کنید.
بنابراین، فرقی نمیکند که از چه مذهبی باشید، یا چه آرمانی داشته باشید اگر میخواهید در کشورتان قدرت را بدست بگیرید و حکومت کنید، باید مطمئن باشید که مردم نیت خوب و اصیل شما را می دانند. نه اینکه مردم از شما بترسند، از شما فرار کنند، از شما به هر قیمتی که شده فرار کنند، به قیمت زندگی شان و همه اینها، اگر اینطور باشد، شما باید شرمسار باشید. (درسته.) منظورم این است. (بله، استاد.) باید شرمسار باشید اگر شهروندانتان از شما فرار میکنند. و اگر سعی میکنید که آنها را بزور وادار کنید که بمانند یا از روشهای وحشیانه استفاده میکنید تا آنها را کتک بزنید تا آنها مجبور به ماندن شوند، یا آنها را سرکوب میکنید تا سیاست شما، رژیم شما را قبول کنند، آنوقت عملکرد شما خوب نیست.
آنگاه، خداوند، به آن رسیدگی خواهد کرد. خداوند نمیگذارد که آن مدت طولانی ادامه یابد. (درسته. مسلماً.)
اینگونه است. بسیار ساده. با قلبتان حکومت کنید، با عشق حکومت کنید، با دلسوزی حکومت کنید، با مهربانی اصیل برای مردم تان حکومت کنید. آنگاه، جامعه جهانی نیز به شما احترام خواهد گذاشت، از شما حمایت خواهد کرد و همه شاد خواهند بود و در صلح و آرامش. (بله. دقیقاً.)
دلسوزترین استاد، در این دوران پر تلاطم، درایت محبت آمیز و نگرانی بیدریغ شما راهی را به همۀ ما نشان می دهد تا در کارها و انگیزه های واقعی خودمان تجدید نظر کنیم. ما امیدواریم و دعا می کنیم که رهبران و دولتهای جهان حرفهای شجاعانه و خردمندانۀ استاد را قبول کنند و بدین ترتیب موجب آرامش و امنیت جان موجودات بیشماری شوند. باشد که استاد گرامی همیشه آرامش، سلامتی و محافظت را از همه بهشت های باشکوه داشته باشند.
برای پخش کامل این تماس تلفنی با استاد اعظم چینگ های، لطفاً چهارشنبه، ۱ سپتامبر، برنامه "میان استاد و شاگردان" را تماشا کنید.
